نازنین زهرا نازنین زهرا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

فسقلی من وبابا

بی قراری های دختر قشنگم

سلام دختر گلم عزیزم دیزوز تا حالا خیلی بی قراری میکنی مخصوصا شب که میشه. نمیدونم سرما خوردی یا چیز دیگه اته .دخترکم من وبابایی خیلی نگرانتیم دیشب تا  بغلت میکردم خواب میرفتی اما به محض گذاشتن تو رختخوابت بیدار میشدی وگریه میکردی .بعضی اوقات هم تو بغلم گریه میکردی مثل صبح فقط باشیر آروم میشی نمیدونم گشنته یا نه چون وقتی هم شیر میخوری خیلی تکون میخوری وبی قراری میکنی . خدایا مواظب این دختر قشنگ من باش .طاقت بی تابی و گریه وناراحتیشو ندارم.  نازنینم دوست دارم .خدا جون از هدیه ای که به من وباباش دادی ممنونم.
2 شهريور 1393

اتفاقات جدید

سلام دختر گلم امروز یه اتفاق جالب وجدید افتاد .شما دست های خودت را جلوی صورتت گرفته بودی با دقت نگاه میکردی فکر کنم داشتی شناسایی میکردی حالا بعدا عکس را میزارم عزیز دلم.خیلی دوست دازم.
1 شهريور 1393

فدای تو دختر

سلام دختر گلم الان که این مطلب را می نویسم شما خیلی ناز خوابیدی الهی من به قربونت برم عزیز دلم .چند وقتیه که خاله هدی ازش خبری نیست. نمیدونیم داره چیکار میکنه؟! قربونت برم الهی از خدای بزرگ خیلی ممنونم که تو رو به من وبابات داد عزیز دلم خیلی دوست دارم. ...
30 مرداد 1393

یک روزهیجان انگیز با خاله فری وسپهرگلی

سلام نازنینم الان که این پست را مینویسم خیلی ناز خوابیدی قربونت برم دیروز خاله فری وسپهر گلی اومده بودن خونمون. خاله فری خیلی باهات حرف میزد هر وقت باهات حرف میزد توهم بهش می میخندیدی قربون خنده های قشنگت برم .من وبابا ناصر وخاله فری وعمو غلام مواظب بودیم یه وقت سپهر گلی تنها گیرت نیاره.اینقدر سسپهر قربونش برم شیطون شده که خدا میدونه. سپهر قشنگم خیلی تو رو دوست داره .دیشب بهش گفتم چرا اذیتش میکنی؟  قربونش برم گفت نازنین صداش میکنم جوابمو نمیده .بهش گفتیم که تو هنوز کوچولویی اما خوب اونم کوچولو دوست داره باهات حرف بزنه بازی کنه وشماهم باهاش بازی کنی وجوابشا بدی.الانم خیلی خسته ای الهی من قربونت برم.عکس های پسرخاله سپهر وخاله فری هم درآی...
29 مرداد 1393

عکس های فسقل من در حالت های مختلف

الهی من قربون تو دختر برم .نازنیم خیلی دوست دارم. نازنین زهرا: اینا از جون من چی میخوان؟؟؟؟؟؟!!!!!! اینم عکس نازنین وبابا ناصرش که ما را کچل کرد چرا عکس منا نذاشتی. نارنین زهرا:اخه بابایی چرا اینجوری منا بغل کردی؟ در اینجا باید از عمه صدیقه(عمه وسطی) تشکر ویژه داشته باشم.به خاطره کلاه قشنگی که برای دخترم بافته.   ...
27 مرداد 1393

صداهاو خنده های قشنگ دخملم

سلام دخمل قشنگم شما تازگی های خیلی هوشیار شدی و دوست داری دم ودقیقه مامانی باهات صحبت کنه ومیخندی قنج میری قربون خنده هات برم .خیلی دوست دارم .وقتی باهات صحبت میکنم خیلی قشنگ گوش میدی مامانی فدات بشه تازه هی سرتو بلند میکنی انگار میخوای بلند بشی  .. عزیز دلم صداهای که تازگی ها در میاری اخخخخخخخا یا بوف یا محکم میگی آقا، او او هم میگی و وقت های که حوصله ات سر رفته میگی نه نه نه پشت سر هم الهی قربونت برم ...
25 مرداد 1393

واکسن 2ماهگی نازنینم

سلام دختر نازم .الان که دارم این پست را می نویسم شما تو خواب وبیداری سیر میکنی امروز صبح با بابا ناصر رفتیم واکسن دو ماهگیتو زدی .قربونت برم خیلی گریه کردی من مجبور بودم پاتا بگیرم شاهد زجر کشیدنت باشم خیلی منو ببخش اما  بابایی طاقت نیاورد و رفت بیرون منتظر موند .یک کوچولو از پای نازت خون اومد .فدات بشم الان اگه هی بیدار میشی ومیخوابی میدونم درد داری .خیلی دوست دارم .خداجون به خاطر این فرشته کوچولو ازت ممنونم خودت مراقبش باش. ...
14 مرداد 1393